سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای زندگی همسر یک طلبه

تقریبا همسن و سال بودیم. داشتیم گفتگو می کردیم که بحث رفت سراغ دلایل عدم موفقیت طلاب

تقریبا همه تو فضای طلبگی بودند. یکی شوهر خواهرش طلبه بود

یکی دکترای علوم قرآنی داشت و خواهرشم، همسر مداح بود.

4 نفری داشتیم صحبت می کردیم که بحث کشید به اینجا! عدم دلایل موفقیت طلاب

یکی گفت: طلبه ها خموده ان! روحیه اشون کسله!

راست می گفت. گرچه خیلی از طلبه ها هم هستند که خیلی سرحال و با نشاطن اما عموما یه کسلی خاصی دارن! داشتم فکر می کردم واقعا چرا این اتفاق می افته؟

خوب بقیه که کسل می شن چکار می کنن؟

ورزش! تفریح! مسافرت!

ولی طلبه ها جز در شهر های مذهبی و خاص، واقعا نمی تونن راحت برن گردش و تفریح و ...

گفتم: جامعه ما خیلی به طلبه ها بی انصافه!

موقع تفریح، کمترین حقی رو براشون قائل نیست اما موقع کار، بیشترین کار رو ازشون می خواد

همه باهام مخالفت کردن! اما گفتم: مثلا من خیلی دلم میخواد برم کیش اما می دونم هرگز با شوهرم نمی تونم برم!

گفتن چرا می تونی بری! خب با لباس شخصی بیان!

گفتم شماها از دور میبینید! تو بعضی شهر ها، حتی بواسطه ریش بلند شون مورد تمسخر واقع می شیم و گاها می فهمن طلبه است ایشون!

البته ریش حاجی جان ما خیلی هم بلند نیست اما خب از معمول مردهای متدین، کمی بلند تره

یا مثلا ما نمی تونیم جز در قم و شاید در مشهد، بریم شهر بازی و ...! یا حاجی، ملبس بچه ها رو ببرن پارک! رستوران و اینها که هیچ!

تو بعضی شهر ها بواسطه ی حتی دست گرفتن دوتا پاکت میوه اذیت میشیم!

این در حالیه که محدثه خانم، به شدت علاقمنده که باباش ملبس باشن و الحمدلله، این سختیها رو یا هنوز درک نکرده یا براش مهم نبوده!

اما یه طلبه واقعا کجا باید حالت کسالت و خمودگی خودش رو رفع کنه؟


نوشته شده در چهارشنبه 93/6/12ساعت 1:57 عصر توسط بانو نظرات ( ) |


Design By : Pichak