سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای زندگی همسر یک طلبه

ایام امتحانات «او» که شروع می شود، یادم به اولین دوره امتحاناتش می افتد که همسرانه، کنارش بودم.

دقیقا 4 روز بعد از عروسی مان!

ماه عسل کنار فقه و اصول و ...

خاله اش می خواستند بفرستندمان مشهد، بخاطر امتحاناتش گفته بود بعدا می رویم!

فکر کن! وسط مجلس حالمان را گرفت این آقای داماد با خبر خوش امتحاناتش!

هنوز طعم گس آن لحظه را بکام دارم.

زندگی پر است از امتحانات ریز و درشت. زندگی ما هم با امتحان شروع شد.

و این داستان ادامه دارد...

------------------------------

پ ن1: تقصیر من نیست که دلم از زیارت امام رئوف سیر نمی شود. بارها و بارها دو نفره و سه نفره مشهد رفته ایم، اما حسرت یکبار بیشتر...

پ ن2: نامردیست اگر نگویم چقدر هوای دل نازپروده هر دویمان را دارد که زود به زود برای ارباب رئوف تنگ می شوند.


نوشته شده در چهارشنبه 90/12/3ساعت 3:46 عصر توسط بانو نظرات ( ) |


Design By : Pichak