سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای زندگی همسر یک طلبه

یه روز اومد بهم گفت: یه سوال! رای می دی؟

از پرسیدن همچین سوالی کمی جا خوردم ولی گفتم: قطعا ان شالله

گفت: می تونم بپرسم به کی؟

جوابش را دادم و آن روز کمی در مورد انتخابم با هم گفتگو کردیم. 

با آنکه عقاید دینی و طبعا سیاسی مان با هم در تضاد کامل است اما حرمت ادب بین ما شکسته نشده و همیشه با آرامش و ادب با هم گفتگو می کنیم.

آن روز گذشت و من دیگر سوالی نکردم که رای می دی یا نه! 

تا اینکه امروز تمام ایمیل هایی که طبق معمول برایم می فرستاد، یک عنوان جالب و خاص داشت

«رأی ما (...)»

لبخند زدم. خدا برای نشان دادن قدرت و عظمتش و برای حمایت و حفاظت از انقلاب اسلامی، هر کسی را به یک دلیلی سر صندوق رای می آورد.

برایش ایمیل زدم: به به! پس بالاخره شما هم صاحب رای شدی

جواب داد: هنوز مطمئن نیستم. وقتی به این فکر می کنم که دفعه قبل براحتی رای هایمان را دزدیدند و ...

سرم گیج رفت! لعنت کردم تمام آنهایی که برای حب قدرت خودشان، با روح و روان مردم، با جان و مال مردم بازی کردند و توهم تقلب را انداختند توی ذهن این مردم که هنوز هم بعضیها توی این توهم باقی مانده اند.

حالا خودشان آمده اند توی صحنه رقابت سیاسی و با این کار دارند جار می زنند که دروغ گفتیم اما عامه حامیانشان هم می فهمند؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا خدا از این ظلم بزرگی که به نظام کردند می گذرد؟

بحثی نکردم. چون مولایم دیروز گفت:  من توصیه‌ى اوّل و اهمّم حضور در پاى صندوقهاى رأى است؛ این از همه چیز مهم‌تر است براى کشور

تنها به همین بسنده کردم: خدا نگذرد از آنهایی که به مردم ظلم کردند


نوشته شده در پنج شنبه 92/3/23ساعت 10:15 صبح توسط بانو نظرات ( ) |


Design By : Pichak