سر سفره بودیم و داشتیم شام می خوردیم. چشمم افتاد به نمک دون سر سفره و حرف استاد که گفت: ما فقط مسلمونیم! مسلمونی نمی کنیم! فرق سفره ی ما با غیر مسلمونا چیه؟ فرق غذا خوردن ما و غیر مسلمون چیه؟ ما باید اسلامی زندگی کنیم! داشتم فکر می کردم اگر آقا الان در خونمو بزنن و بخوان بیان تو خونه ما، سر همین سفره ای که دارم غذا می خورم، روم می شه دعوتشون کنم؟ به سفره نگاه کردم. غذام رو آقا نمی خورن! از تزئینات خونه هم چند تا چیز باید تغییر کنه! تفکراتمو با محدثه و حاجی هم در میون گذاشتم قربون اسمش برم، یادش که میاد، همه چیز یه بوی دیگه می گیره. محدثه یه شعف خاصی گرفته بود و با یه دقت دیگه ای غذا می خورد. بعد از غذا هم سریع توی جمع کردن سفره پیش قدم شد تا خونه مرتب باشه و آقا خواسنن بیان... راستی یه سوال از خودم، از شما، از شیعیان دوران 1200 ساله غیبت چرا آقامون شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید (تک) و وحید (تنها) هست؟ چرا خونه ی یکی از ما، آمادگی مهمانی آقامونو نداره؟ یا گیر تجملاتیم، یا گیر خودخواهیمونیم و با اعضای خونه بد خلقی می کنیم، یا گیر زندگی مادی و غیر اسلامی هستیم. وای وای وای از خودم 1200 ساله، عرضه نداشتیم آقامونو از آورگی نجات بدیم. من نسبت به دو نفر توی زندگیم، حسرت عمیقی دارم. یکیشونو گفتم؛ اسماء بنت عمیس یکی دیگه اش، شیخ مفید هست. اصلا این نامه های امام زمان به شیخ مفید رو که می خونم، حسرت، تمام وجودمو می گیره! ببین آقا چطوری باهاش حرف می زنن. نامهای به برادر با ایمان و دوست رشید ما، ابوعبدالله محمد بن نعمان - شیخ مفید - که خداوند عزت وی را مستدام بدارد. سلام خداوند بر تو ای کسی که در دوستی ما به زیور اخلاص آراستهای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوص هستی. چه کرده این شیخ مفید که آقا اینطوری باهاش حرف می زنه. تازه بعدشم خدا رو بخاطر وجودش، شکر می کنه! خدایا یعنی می شه آقاجونم تو رو بخاطر یه عمل من، شکر کنه؟ وجودم که هیچ!!!!! حالا اینجا رو ببینید. ببینید چرا آقامون اینهمه شیعه داره ولی آواره است! هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری میکردند ولی اکثر شما مرتکب شدید باخبریم. از عهدشکنیها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم(که همین عوامل موجب بدبختی و دوری شما از حریم ولایت شده است). گویی اینها از لغزشهای خود خبر ندارند، با همه گناهان، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته، شما را فراموش نمیکنیم و اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر میگرفت و دشمنان شما را از بین میبردند. پس، از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید. لبیک مولا. لبیک آقاجان آقا می خوام یه جور زندگی کنم که دلت بیاد، یه سر به خونم بزنی. آقا می خوام یه جور باشم که خدا دلش بیاد، ظهورت رو در ایام عمر من قرار بده. آقا ولی نفسم افسار گسیخته شده. آقا کمکم کن. آقا با ولایت خودتون افسار بزنید به این اسب چموش یا مولانا، اغثنا --------------------- پ ن1:{1} کمال الدین، ج 1، باب 26، ح 13 پ ن2: در مورد جزئیات سفره یه مسلمون، استاد یه نکاتی رو گفتند که توی یه پست دیگه، مفصل بهش می پردازم ان شالله پ ن3: امروز روز موعوده برای ختم صلوات. فرج ما در تعجیل در فرج بابامونه. اصل اصل اصل همه نیتها فرجه. می دونیم که آقاجونمون از همدلی و همراهی و گشایش در امر شیعیان، خشنود می شن و خدا هم وقتی ببینه شیعیان، دست به دست هم دادن، خشنود می شه و ان شالله فرج، تعجیل بیافته ختم صلوات امروز به نیت شفای سه تا مریض هست. دو تا بچه سید و یکی خانم خانمای رضوان خانم ان شالله هرسه تاشون از یاران خاص حضرت باشن و با سلامت به آقاجونشون خدمت کنن به برکت همین صلواتها هرکی، هرچه قدر می خواد شریک بشه، بسم الله. تا غروب امروز، صلواتهای ختم رو بفرستید. رفقایی که خدا بهشون توفیق داده و تو ختم صلوات روزانه هم شرکت کردند، صلوات امروزشون رو می تونن به دو نیت بفرستند . البته خیلی بهتره اگر می تونن، صلوات بیشتری هدیه بدن به آقاجونمون. و صلواتهای ختم رو مازاد بر صلواتهای روزانه شون بفرستند پ ن4: باز هم 14 تا صلوات هدیه به حضرت مادر(س) یادتون نره اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
احتجاج ج 2، ص 597، بحارالانوار، ج 3، ص 175.
Design By : Pichak |