به دوستم گفتم: تجربه ی خوبی نداری توی وبلاگم بنویسم؟ گفت:چرا اتفاقا! ولی به شرطیکه باهام در موردش دیگه حرف نزنی! دوست ندارم غیبت شوهرم رو بکنم! ولی چون میگی وبلاگت در مورد روش شوهر داری و تربیت فرزند اسلامی هست، بنویس شوهر خیلی خوبی دارم که از خیلی جهات عالیه اما یه عیب داشت! حجاب چشم نداشت! توی کوچه و خیابون کمتر؛ بیشتر این اینترنت (بوق) کار دستش می ده! بارها با هم صحبت کرده بودیم اما با اینکه عقلا حرف منو قبول داشت ،عملا نتیجه ای نداشت و این معضل، حل نمی شد! یک روز، دوباره متوجه تکرار این قضیه شدم و بسیار ناراحت. البته عموما به روش نمی آوردم و اون روز هم نیاوردم اما ناراحت شدم. ناراحت شدم بخاطر خودش نه به خاطر خودم! ناراحت شدم که چرا من نمی تونم بهش کمک کنم. توسل کردم و از خدا خواستم کمکم کنه تا بهترین کاری که خودش راضی هست رو انجام بدم شروع کردم به محبت کردن. محبت محبت محبت تا اینکه برای آخرین بار که متوجه شدم باز اینترنت کار دستش داده،باز هم بدون اینکه به روش بیارم، بهش گفتم: عزیزم من می خوام باهات حرف مهمی بزنم. هروقت آمادگیشو داشتی بگو با هم صحبت کنیم شوهرم خیلی سریع شرایط رو فراهم کرد و گفت بیا صحبت کنیم. رفتم پیشش، دستش رو گرفتم توی دستم و گفتم: من الان به عنوان یه دوست دارم باهات حرف می زنم نه به عنوان همسرت من یه مشکلی داشتم که بخاطرش فکر یه گناه، تو سرم بود! به گناه فکر می کردم و اگر ترس از خدا نبود، شاید انجامش میدادم. خدا هم تا وقتی من تقوا پیشه نکردم، کمکم نکرد تا رفع بشه تقوای واقعی! یعنی حتی تو فکرم هم گناه نکنم! خدا خودش قول داده که : هرکس تقوا پیشه کنه، من خودم راه نجات براش جور می کنم. و از جایی که فکر نمی کنه، مشکلش رو حل می کنم* احتمالا همسر تو آدم دقیقی نیست که متوجه نیاز تو بشه، احتمالا خیلی عیبها داره که تو میبینی و خودش حواسش نیست و تو رو اذیت میکنه ولی تا وقتی تو می خوای خودت، بدون پشتوانه ی خدا، مشکلت رو حل کنی، خدا هم رهات می کنه اگر تو تقوا پیشه کنی، خدا همسرت رو هم اصلاح می کنه همینجور که داشتم حرف می زدم، دستان شوهرم تو دستم بود و به چشماش دقت می کردم تا اگر حس کردم دوست نداره بشنوه، سریع حرف رو قطع کنم، اما اشتیاق و یه تصمیم رو توی چشماش دیدم از اون روز شوهرم، مهربونتر، با ایمان تر و در کل بهتر شده دوستم یه لبخند زیبا روی صورت خودش هم نقش بسته بود! حتی یادآوری اون خاطره، براش لذت بخشه گفت: یه چیز دیگه رو هم بنویس محبت، کلید همه قفلهای بسته است. اما محبت واقعی محبتی که بخاطر خدا باشه محبتی که بدون توقع باشه محبتی که استمرار داشته باشه مطمئن باشید خودمون بیشتر به ابراز چنین محبتی نیاز داریم. اینجوری محبت کردن ما رو شبیه به اهل بیت می کنه نه محبتی که منتظر جواب و نتیجه از مردم دنیا باشیم ------------------------- * طلاق 2 پ ن1: دوستان خوبی دارم که خدا توفق مصاحبت باهاشونو بهم داده ؛ وقتی باهاشون حرف میزنم، از خودم ناامید میشم! یکیش همین غیبت شوهره! با اینکه من حتی شوهرشو ندیدم، دوست نداره از شوهرش بد بگه تا نکنه حتی باعث بشه یه ذره بهش سرد بشه و در انجام وظایفش کوتاهی کنه. اللهم ارزقنی پ ن: ختم صلوات پست قبل هنوز پا برجاست! لطفا شرکت کنید. بیماران زیادی هستند که شاید خدا شفاشون رو در نفس ما قرار داده باشه خانم مه تاب هم گفتن برای شفاشوت دعا کنیم
Design By : Pichak |