تا اذان می گفتن، آب دستش بود می ذاشت زمین می رفت برای نماز سه تا بچه داره. یکی همسن محدثه خانم، یکی همسن فاطمه خانم یکی هم بین فاطمه خانم و محدثه خانم ما! از من سرش شلوغتره اما نمازش به هیچ عنوان تاخیر نمی افته. مهمان داشته باشه هم اجازه می گیره می ره نمازشو بخونه. بهش گفتم: چطور شد اینقدر روی نماز اول وقتت حساس شدی؟ گفت: شنیده بودم کاری که موقع نماز اول وقت انجام بشه، بی برکت می شه. یه بار داشتم نخود فرنگی پاک می کردم، چند تا دونه اش مونده بود. گفتم اینها رو هم پاک کنم بعد برم نماز! مگر چقدر طول می کشه. توی ذهنم گفتم: یعنی چی که کار موقع نماز اول وقت، بی برکت می شه؟ پاک کردم و ریختم تو ظرف، آب ریختم روش گذاشتم رو اجاق! بگو 5 دقیقه از اذان گذشته بود! رفتم نماز و وقتی برگشتم دیدم سووووووووووووووووووووووووووووووووووووخته نه اینجور! گفتم: خدایا فهمیدم چطوری کارها بی برکت می شه! از اون به بعد، هر طور شده نمازم رو اول وقت می خونم. راستش اینو که بهم گفت، حس کردم در واقع من موقع نماز، هر کاری بکنم، خراب می شه! پس چه کاریه؟ آخه بعضب وقتها این شیطون ملعون، خیلی آدم رو وسوسه می کنه واسه تکمیل کارهای نصفه کاره! یا سختی وضو گرفتن - وقتی احیانا وضو نداری و تو خیابون هستی- رو خیلی بزرگ میکنه. ولی از اون موقع با دقت بیشتری روی نماز تاکید می کنم. خدا کمکمون کنه
Design By : Pichak |